نبخشیده شدن بخاطر وقت هایی که برا خانواده ت نذاشتی و در واقع ازشون دریغ کردی و برا خواهران ببوگلابی گذاشتی، چطوره حاجی؟ مزه داده هرز پریدن بهت. ماشالا ماشالا. خدا بیشترش کنه. خدا یار و یاور و پشتیبانت.

فقط اجالتا یه سوال؛ کی میمیری حاجی؟


کارای تسویه م جوری شد که یه مانع سنگی دیوار مانند بود، یه چاله کوچولو! یه مانع سنگی دیوار مانند، یه چاله کوچولو! . و هی این سیکل عجیب و دو طرف طیف، تکرار شد! مسعولای کارام، فقط نشستن رو صندلی، فقط وزن اضافه میکنن! مرسی واقعا. از صدقه سری امور مالی و ثبت نمرات، فک کنم 2 ماه طرحم عقب میفته. 99%! -_-

+ فردا دفاع سونا ست *.* دفاع سمیه هم هنوز مشخص نیست. اگه شنبه تا دوشنبه باشه، من تهرانم :(

++ کتاب نوای اسرار آمیز - اشمیت. الف جانم معرفی کرد. چقدر چسبید. وقتی حسش بود، جملات قشنگشو مینویسم ^.^


کسی که تا خرخره بره تو تنهایی، تنهایی به طور مرموزی، به سلولها و نورون هاش نفوذ میکنه. بهش خو میکنه. میشه جزوی از شخصیت فرد. بعد دیگه خیلی سخت میشه سلولهاشو از تنهایی تد.

+ میگه دخترا با بی اعتنایی به دست میان و با ادامه ی بی اعتنایی هم از دست میرن! جالبه :)


وقتی موانعت بیش از یکی باشه، خودتم سرگیجه میگیری که کدوم مانعتره. به راستی کدوم مانعتر بود؟ + انقدر که اینا قصد دارن شرایط ک ر و ن ا رو عادی جلوه بدن و طرف با خنده میاد شبکه خبر و با غش غش خندیدن میگه من الان دو تا کرونایی دیدم و اومدم و کرونا چیزی نیست، یا مثلا کادر پ ز ش ک ی رو منع میکنن که اگه م ا س ک بزنین باعث تشویش اذ هان عمومی میشین، یا مثلا زنه میاد تو اخبار میگه اگه نیاز به زدن عمومی م ا س ک باشه مااااااا (با همین تاکید و انگشتشم به سمت خودش
برنامه ریزی کنم، اون روز و بقیه روزای برنامه م قهوه ای شده، 100٪ ! ولی باز یادم میره! بچه ها هی جاهای خالی مرکزشونو بهم پیشنهاد میدن. لطف میکنن. ولی منو سرگشته تر میکنن، بچه ها یواشتر :( +کی تقسیم طرح میکنن؟ کجا میفتم؟ کی میرم طرح؟ چه جور جایی خواهد بود؟ کی جا میفتم؟ کی شرو میکنم برا رزیدنتی خوندن؟ امتحانش چی میشه؟ قبول میشم؟ . این سوالا منو میخورن، این خط، اینم نشون.
رفتیم برام لاک بگیره. فرچه لاکو گرفتم سمتش و گفتم انگشتتو بیار جلو لطفا. دیدم با قیافه متعجب و خنده ناباوری نگام میکنه و میگه "چی؟! میخوای بزنی رو ناخن من؟! زشته ها" من: o_O من لاک دارم رو ناخنام، ببین. بیا اینم دستمال کاغذی، چیزی نیست که عزیزم. زود پاکش میکنم. نترس. بیار جلو :) (و پشت صحنه من ریسه رفته بودم از واکنش گوگولیش) هر دونه رو امتحان میکردم زودم پاک میکرد :))) میگه خوبه تنها نیومدم، سرگیجه میگرفتم و آخرشم یه رنگی که دوس نداشتی برات میگرفتم! 5 6

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

Iran Site هشتمی ها erickatrdhs8 News رسانه هارش - پخش، دانلود و جدول پخش برنامه های تلویزیونی تیم جی اس ام تولز ( موبایل فرهاد ) جدیدمارکت رشته باغبانی